۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

دختران چگونه ترشیده نشوند... ؟

یقه اولین خواستگار رو بچسبید كه شاید تنها شتر بخت شما باشه.


 2_ناز و لفت و لیس رو بذارید كنار.


 3_در معرض دید باشید، گذشت اون زمان كه می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم كه از آفتاب و از سایه می رنجم


4_ سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر كه برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.


 5_تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج كنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بكشید.


 6_ دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون كنید، یه وقت كتابشو دور گردنتون آویزون نكنید كه گردن لطیفتون كج می‌شه


 7_ پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.


 8_ رو شكل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشكل...!!نیما خانم خوشگله گی سویکیشون...لول


 9_توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست كنید، همینا هستن كه شادوماد می‌سازن واستون.


 10_ یه كم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و كرم شب و روز و ماسك خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.


 11_در پوشش دقت كنید، لباس چسب و كوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می كنه، یه پوشش سنگین و اندكی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.


 12_مهمون كه میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی كنید، خلاصه یه چشمه بیاین كه بعله ما هم هستیم.


 13_ سعی كنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره كه مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد كه دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...


 14_تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حركات و سكناتتون این نظر رو تایید كنید و دنبالشو بگیرید.


15_ بلاخره اگه خدای نكرده می‌خواین جزو اون یك میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملكت دوماد شن، كه نمی شن) هر چی دارید، رو كنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم كمالات و هنر مندیاتتونه.


 16_ و اینو بگم كه از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی كه با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارك خلوت دارید معاشقه می كنید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش كار
ندارم...


17_اگه كسیرو دوسش دارین برین خواستگاریش (نكته:این كار ریسكش خیلی بالاس اگه شازده بگه نه سوجه خنده 1سال فامیلاتون ردیفه)


18_حداقل یه 206 داشته باشین كه طرف به خاطر ماشین هم كه شده بیاد 2تا بشین بده 9 ماه 3 تا بشین


19_اون یارو كه با اسب سفید میادوبی خیال شین


20_...و آخرین توصیه اینكه عوض اینكه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل كبك سرتونو زیر برف كنید یه خورده به فكر زندگی آینده‌تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون كثیف می‌شید، می پكید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

لطیفه های ایرانی - ديد مجنون دختري مست وملنگ







ديد مجنون دختري مست و ملنگ

در خيابان با جواناني مشنگ



خوب دقت كرد در سيماي او

ديد آن دختر بُود ليلاي او



با دلي پردرد گفتا اين چنين

حرف ها دارم بيا (پيشم بشين)



من شنيدم تازگي چت مي كني

با جواني اهل تربت مي كني



نامه هاي عاشقانه مي دهي

با ايميل از ( توي) خانه مي دهي



عصرها اطراف ميدان ونك

مي پلاسي با جوانان ونك



موي صاف خود مجعد مي كني

با رپي ها رفت و آمد مي كني



بيني خود را نمودي چون مويز

جاي لطفاً نيز مي گويي (پليز)



خرمن مو را چرا آتش زدي؟

زير ابرو را چرا آتش زدي؟



چشم قيس عامري روشن شده

دختري چون تو مثال زن شده



دامن چين چين گلدارت چه شد؟

صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟



ابروي همچون هلالت هم پريد؟

آن دل صاف و زلالت هم پريد؟



قلب تو چون آينه شفاف بود

كي در آن يك ذرّه ( شين و كاف) بود



ديگر آن ليلاي سابق نيستي

مثل سابق صاف و عاشق نيستي



قبلنا عشق تو صاف و ساده بود

مهر مجنون در دلت افتاده بود



تو مرا بهر خودم مي خواستي

طعنه ها كي مي زدي از كاستي؟



زهرماري هم كه گويا خورده اي

آبروي هرچه دختر برده اي



رو به مجنون كرد ليلا گفت : هان

سورۀ ياسين درِ‌ ِگوشم نخوان



تو چه داري تا شوم من چاكرت؟

مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟



خانه داري ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمير

يا برو ديوانه اي ديگر بگير



ريش و پشم تو رسيده روي ناف

هستي از عقل و درايت هم معاف



آن طرف اما جوان و خوشگل است

بچه پولدار است گرچه كه ول است



او سمندي زير پا دارد ولي

تو به زحمت صاحب اسب شـَلي



خانه ات دشت و بيابان خداست

خانۀ او لااقل آن بالاهاست



با چنين اوضاع و احوالت يقين

خوشه ات يك مي شود ، حالا ببين



او ولي با اين همه پول و پله

خوشۀ سه مي شود سويش يله



گرچه راحت هست از درك و شعور

پول مي ريزد به پاي من چه جور



عشق بي مايه فطير است اي بشر

گرچه باشي همچو يك قرص قمر



عاشق بي پول مي خواهم چكار

هي نگو عشقم ، عزيزم ، زهر مار



راست مي گويند، تو ديوانه اي

با اصول عاشقي بيگانه اي



اين همه اشعار مي گويي كه چه؟

دربيابان راه مي پويي كه چه؟



بازگرد امروز سوي كوه و دشت

دورۀ عشاق تاريخي گذشت



تازه شيرين هم سر ِ عقل آمده

قيد فرهاد جـُلمبر! را زده



يا همين عذار شده شكل گوگوش

كرده از سرتا نوك پايش روتوش



با جوانان رپي دم خور شده

نان وامق كاملاً آجر شده



ويس هم داده به رامين اين پيام

بين ما هرچه كه بوده شد تمام



پس ببين مجنون شده دنيا عوض

راه تهرن را نكن هرروزه گز



اكس پارتي كرده ما را هوشيار

گرچه بعدش مي شود آدم خمار



بيخيال من برو كشكت بساب

چون مرا هرگز نمي بيني به خواب



گفت با «جاويد» مجنون اين چنين:

حال و روز ليلي ما را ببين



بشكند اين «‌ دست شور بي نمك»

كرده ما را دختر قرتي اَنك



حال كه قرتي شده ليلاي من

نيست ديگر عاشق و شيداي من



مي روم من هم پي ( كيسي ) دگر

تا رود از كله ام عشقش به در



فكر كرده تحفه اش آورده است

يا كه قيس عامري يك برده است



آي آقاي نظامي شد تمام

قصۀ ليلي و مجنون ، والسلام



خط بزن شعري كه در كردي زما

چون شده ليلاي شعرت بي وفا





كلمات محاوره و لاتين در پرانتز قرار گرفته




شاعر: محمد جاويد

منبع: آواي خيال


۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

لطیفه های ایرانی - آب های جایگزین






جهت جلوگیری از مصرف بی رویه آب شرب اولین قدم یافتن جایگزینی برای آب یا همان آب های جایگزین می باشد. با استفاده از این آب های جایگزین که در ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می شود منابع آبی کشور برای نسل های آینده حفظ خواهند شد:



۱- ریختن آبرو :

ریختن آبروی اشخاص یا همان آب رو ریزی یکی از راه های بدست آوردن آب می باشد پس تا می توانید آبروی اشخاص را بریزید و سریعا این آب را جمع آوری نمایید ؛ فقط حواستان باشد که با آبروی کسی بازی نکنید چون آب وسیله بازی نیست و این کار نوعی اسراف محسوب خواهد شد !



۲- سیلی آبدار :

سیلی، چک و یا کشیده آبدار منبعی غنی جهت تامین آب محسوب می شود پس هرگاه شخصی دم دستتان است یک چندتا سیلی آبدار حواله صورتش بکنید و سپس آب حاصل از آن را جمع آوری و مصرف نمایید. البته در انتخاب طرف مقابلتان از لحاظ جثه و زور خیلی دقت کنید چون ممکن است او شما را تبدیل به منبعی غنی برای تولید آب کند!


۳ - سریال های آبکی :

تا می توانید فیلمها و سریالهای آبکی تلویزیون خودمان را تماشا کنید تا بتوانید تا پایان آن فیلم یا سریال کلی آب از پای تلویزیون جمع کنید. در این کمبود آب هرگز به سراغ فیلم و سریالهای غیرمجاز تلویزیون های بیگانه نروید زیرا معمولا آب بسته شده به آن ها آنقدری نیست که ارزش جمع کردن داشته باشد!



۴ - سراب :

سراب هم نوعی منبع آب می باشد که البته بیشتر در مناطق گرم و خشک کشور می تواند مورد استفاده قرار بگیرد!



۵- میوه های آبدار :

میوه های آبدار یکی از اصلی ترین و در عین حال کم خطرترین راه های تامین آب جایگزین می باشند منتها با توجه به قیمت بالای میوه ها، این کار کمی هزینه بر است ولی به هزینه اش می ارزد. فقط در انتخاب نوع میوه کمی شعور به خرج بدهید و مثلا سعی نکنید با آب میوه ای مثل زالزالک دوش بگیرید!



۶ - فحش های آبدار :

از ما نشنیده بگیرید ولی از طریق نثار فحش های آبدار به اشخاص نیز می توان کلی آب تولید کرد منتهی قبل از این کار سعی کنید سرعت دویدن خود را افزایش دهید تا بعد از فحش دادن و جمع کردن آب بتوانید از کف گرگی و زیر زانو و کله و جفت پای طرف مقابل که به او فحش داده اید در امان بمانید!



۷ - آبتین :

اگر احتمالا در در و همسایه و دوست و فامیل پسری به نام آبتین وجود دارد این پسر نیز می تواند منبع خوبی برای تامین آب جایگزین باشد پس او را بگیرید و داخل دستگاه پرس بیندازید چون احتمالا به اندازه یک تین آب خواهد داشت!



۸ - سرخاب سفیداب :

سرخاب سفیداب کردن و یا همان آرایش و میکاپ روش دیگری جهت تامین آب می باشد که بیشتر در میان بانوان رایج است. بعد از انجام سرخاب سفیداب نیز مقادیری آب که به رنگ های سرخ و سفید است تولید می شود که می توان از آن استفاده نمود. بانوان محترم لطفا در تولید این نوع آب کمی جنبه داشته باشید تا دنیا را آب بر ندارد!



۹ - چشم آبی :

درآوردن چشم افراد چشم آبی آخرین راهی است که جهت تامین آب جایگزین به شما پیشنهاد می کنیم. توجه داشته باشید که ما هیچگونه مسئولیتی را در قبال این مورد قبول نخواهیم کرد و کلیه عواقب آن گریبان خودتان را خواهد گرفت!



۱۰ - دسته گل به آب دادن :

و در نهایت افرادیکه خیلی بی مصرف و دست و پا چلفتی می باشند و عرضه انجام هیچ کدام از روش های فوق را ندارند می توانند بروند پشت سر هم دسته گل به آب بدهند و بعد هم از آبی که دسته گلشان را به آن داده اند استفاده نمایند!







چاپ شده در خبرنامه صبا

منبع: طنز نوشته هاي سعيد ترشيزي