۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

و چه کسی بیناتر و رازدارتر از توست


خدايا، تو مرا كامل و بى‏عيب آفريدى، و در خردى پروردى، و از رنج بردن در طلب روزى بى‏نياز كردى.
خدايا، من در كتابى كه فرو فرستاده‏اى و بندگان را به آن بشارت داده‏اى، يافته‏ام كه گفته‏اى: «اى بندگان من كه در باره خود اسراف كرده‏ايد، از رحمت خدا نااميد مشويد، زيرا خدا همه گناهان را مى‏آمرزد» و پيش از اين از من اعمالى سر زده كه تو دانسته‏اى، و از من به آن داناترى. پس واى به رسوائى من از آنچه نامه تو بر من شمرده است! پس اگر نبود مواردى از عفو عالم‏گيرت كه به آن اميدوارم، خود را از دست مى‏دادم. و اگر كسى را ياراى فرار از پروردگارش مى‏بود، هر آينه من به گريختن از تو سزاوارتر بودم. و تو هيچ رازى در زمين و در آسمان از نظرت پوشيده نيست، و آن را در روز رستاخيز حاضر مى‏سازى، و از هر جزا دهنده و محاسبى بى‏نيازى.
خدايا، همانا كه تو جوينده منى اگر بگريزم، و دريابنده منى اگر فرار كنم. پس اينك منم در پيشگاهت، فروتن و خوار و روى بر خاك نهاده: اگر عذابم كنى پس من سزاوار آنم، و آن از طرف تو اى پروردگار من عدل است. و اگر از من در گذرى پس از دير باز عفوت مرا فرا گرفته است و تو جامه عافيتت را بر من پوشانيده‏اى. پس از تو مسئلت مى‏كنم - خدايا - به نامهاى اندوخته‏ات، و به آن جمالت كه پرده‏هاى جلال آن را پوشيده است كه در حال آسايش و رنج رحمت آورى بر اين جان بى‏تاب، و اين مشت استخوان سست بى‏طاقتى كه تاب حرارت آفتاب ندارد، پس چگونه تاب حرارت آفتاب ندارد، پس چگونه تاب حرارت دوزخ تو مى‏آورد و آنكه طاقت بانك رعد ترا نمى‏آرد، پس چگونه شنيدن غريو خشم ترا مى‏تواند. پس رحم كن بر من - اى خداى من - زيرا كه من فردى حقيرم، و قدر من اندك است، و عذابم چيزى نيست كه به وزن ذره‏اى در پادشاهى تو بيفزايد و اگر عذاب من در پادشاهى تو مى‏افزود، هر آينه نيروى صبر بر آن را از تو مى‏خواستم، و دوست داشتم كه آن فزونى ترا باشد. ولى پادشاهى تو.
خدايا، بزرگتر، و سلطنت با دوامتر، از آن است كه طاعت اطاعت كنندگان در آن بيفزايد، يا نافرمانى گنهكاران از آن بكاهد، پس بر من رحم كن، اى مهربانترين مهربانان، و از من در گذر، اى صاحب جلال و اكرام، و توبه‏ام را بپذير زيرا كه توئى آن توبه پذير مهربان.
=============================================
اللّهُمّ إِنّكَ خَلَقْتَنِي سَوِيّاً، وَ رَبّيْتَنِي صَغِيراً، وَ رَزَقْتَنِي مَكْفِيّاً
اللّهُمّ إِنّي وَجَدْتُ فِيمَا أَنْزَلْتَ مِنْ كِتَابِكَ، وَ بَشّرْتَ بِهِ عِبَادَكَ أَنْ قُلْتَ يَا عِبَادِيَ الّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، إِنّ اللّهَ يَغْفِرُ الذّنُوبَ جَمِيعاً، وَ قَدْ تَقَدّمَ مِنّي مَا قَدْ عَلِمْتَ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّي، فَيَا سَوْأَتَا مِمّإ؛لالاّّ أَحْصَاهُ عَلَيّ كِتَابُكَ‏
فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الّتِي أُؤَمّلُ مِنْ عَفْوِكَ الّذِي شَمِلَ كُلّ شَيْ‏ءٍ لَأَلْقَيْتُ بِيَدِي، وَ لَوْ أَنّ أَحَداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبّهِ لَكُنْتُ أَنَا أَحَقّ بِالْهَرَبِ مِنْكَ، وَ أَنْتَ لَا تَخْفَى عَلَيْكَ خَافِيَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السّمَاءِ إِلّا أَتَيْتَ بِهَا، وَ كَفَى بِكَ جَازِياً، وَ كَفَى بِكَ حَسِيباً.
اللّهُمّ إِنّكَ طَالِبِي إِنْ أَنَا هَرَبْتُ، وَ مُدْرِكِي إِنْ أَنَا فَرَرْتُ، فَهَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ خَاضِعٌ ذَلِيلٌ رَاغِمٌ، إِنْ تُعَذّبْنِي فَإِنّي لِذَلِكَ أَهْلٌ، وَ هُوَ يَا رَبّ مِنْكَ عَدْلٌ، وَ إِنْ تَعْفُ عَنّي فَقَدِيماً شَمَلَنِي عَفْوُكَ، وَ أَلْبَسْتَنِي عَافِيَتَكَ.
فَأَسْأَلُكَ اللّهُمّ بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ، إِلّا رَحِمْتَ هَذِهِ النّفْسَ الْجَزُوعَةَ، وَ هَذِهِ الرّمّةَ الْهَلُوعَةَ، الّتِي لَا تَسْتَطِيعُ حَرّ شَمْسِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ حَرّ نَارِكَ، وَ الّتِي لَا تَسْتَطِيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ‏
فَارْحَمْنِيَ اللّهُمّ فَإِنّي امْرُؤٌ حَقِيرٌ، وَ خَطَرِي يَسِيرٌ، وَ لَيْسَ عَذَابِي مِمّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ مِثْقَالَ ذَرّةٍ، وَ لَوْ أَنّ عَذَابِي مِمّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ لَسَأَلْتُكَ الصّبْرَ عَلَيْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ لَكَ، وَ لَكِنْ سُلْطَانُكَ اللّهُمّ أَعْظَمُ، وَ مُلْكُكَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِيدَ فِيهِ طَاعَةُ الْمُطِيعِينَ، أَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبِينَ.
فَارْحَمْنِي يَا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ، وَ تَجَاوَزْ عَنّي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، وَ تُبْ عَلَيّ، إِنّكَ أَنْتَ التّوّابُ الرّحِيمُ.

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

انواع زن و مرد ، هر هر D:

انواع زن‌ها (زنها مثل چي هستند؟)

زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ مي كنند البته بدون بخارش هم بدرد نمي‌خورد.

زن ها مثل پياز هستند ظاهر سفيد و ظريفي دارند اما باطنشان اشك آدم رو در مي‌آورد.

زنها مثل سكوت هستند با كوچكترين حرفي ميشكنند.

زنها مثل چراغ راهنمايي هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزني باز هم مرتب رنگ عوض مي كنند.

زنها مثل تخت خوابگاه هستند نوها و تازه هايشان كميابند و كهنه هايش هم سرو صدا زياد مي كنند.

زن ها مثل الكل هستند دير بجنبي همهشان مي پرند.

زنها مثل عينك دودي هستند با هردودنيا را تيره و تار مي بيني.

زنها مثل ظرف سفالي هستند بدون رنگ و لعاب جلوه اي ندارند.

زنها مثل كامپيوتر هستند يك بار خودش را ميگيري و يك عمر لوازم جانبي آنرا.

زنها مثل كيك خامه اي هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آويزان مي شود اما كمي بعد دل آدم را ميزند.

زنها مثل زير شلواري هستند مردا با هيچكدامشان جرأت نمي كنند به بازار بروند.

زنها مثل توپ هستند تا لگدشان نزني تكون نمي خورند.

زنها مثل لاستيك سواري هستند كمتر از چهارتا بيفايده است.

زنها مثل بچه ها هستند تا وقتي كه ساكتند خوبند
 
***************************************


انواع مردها

مردها مثل « مخلوط كن  هستند در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد

مردها مثل « آگهي بازرگاني  هستند حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد

مردها مثل « كامپيوتر » هستند. كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند
مردها مثل « سيمان » هستند. وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني

مردها مثل «   طالع بيني مجلات » هستند. هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند.

مردها مثل « جاي پارك » هستند. خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي
درب منزل مردم

مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند. بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند

مردها مثل « باران بهاري » هستند . هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود

مردها مثل « پيكان دست دوم  هستند ارزان هستند و غير قابل اطمينان.

مردها مثل « موز » هستند، هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند

مردها مثل  نوزاد هستند، در اولين نگاه شيرين و بامزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

صحبت های زن و مرد در مواقع مختلف زندگی

سفره عقد
زن:عزیزم امیدوارم همیشه عاشق هم بمونیم و شمع زندگیمون نورانی باشه
مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

روز زن
زن: عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم)

روز مرد
زن : وای عزیزم اصلا" قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری برات بگیرم
مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران میکنی(بوی غذا میاد)

روز بعد از تولد بچه
زن :وای مامانی بازم گرسنه هستی،(عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی)
مرد: با دهان پر (نه عزیزم ،راستی شیر خشک چرا ایقد خوشمزه است)

چهل سال بعد
زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ می شه،ما پیرشدیم
مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟

دو ثانیه قبل از مرگ
زن: عزیزم هیشه دوستت داشتم
مرد: گشنمه!

وصیت نامه
زن : کاش مجال بیشتری بود تا در میان عزیزانم می بودم و نثارشان میکردم تمام زندگی ام رو
مرد: شب هفتم قرمه سبزی بدید

اون دنیا
زن خطاب به فرشته مسئول:خواهش می کنم مارو از هم جدا نکنید،نه نه ،خدایا بخاطر من.و سرانجام موافقت می شه که مرد از جهنم بره بهشت.
مرد خطاب به دربان جهنم: حالا تو بهشت شام چی میدن؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

فرشته ها زن هستند!


يه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سي و پنجمين سالگرد ازدواجشون رفته بودند بيرون كه يه جشن كوچيك دو نفره بگيرن.

وقتي توي پارك زير يه درخت نشسته بودند يهو يه فرشته كوچيك خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما هميشه يه زوج فوق العاده بودين و تمام مدت به همديگه وفادار بودين من براي هر كدوم از شما يه دونه آرزو برآورده ميكنم!

زن از خوشحالي پريد بالا و گفت:

! چه عالي! من ميخوام همراه شوهرم به يه سفر دور دنيا بريم

فرشته چوب جادوييش رو تكون داد و ...! دو تا بليط درجه اول براي بهترين تور مسافرتي دور دنيا توي دستهاي زن ظاهر شد !

حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه .

مرد چند لحظه فكر كرد و گفت:

… اين خيلي رمانتيكه ولي چنين بخت و شانسي فقط يه بار توي زندگي آدم پيش مياد

! بنابراين خيلي متاسفم عزيزم آرزوي من اينه كه يه همسري داشته باشم كه ۳۰ سال از من كوچيكتر باشه

زن و فرشته جا خوردند و خيلي دلخور شدند. ولي آرزو آرزوئه و بايد برآورده بشه.

فرشته چوب جادوييش رو تكون داد و ...! مرد ۹۰ سالش شد !!!

نتيجه اخلاقي: مردها ممكنه زرنگ و بدجنس باشند ، ولي فرشته ها زن هستند

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

راه هایی برای نرفتن

خیلی وقت ها راه هایی هست که نباید پا توشون بذاری مثل راه خلاف مثل راه کج مثل راه ترکستان

خیلی از ما آدم ها تا خودمون یه چیزی رو تجربه نکنیم باور نمی کنیم
ساده مثل نوشیدن آب می مونه ، تا چشم باز کنی می بینی تو وسط اون ماجرایی هستی که باورش برات سخت بود که واسه تو این ماجرا پیش بیاد.
-----------------------------
پاورقی: این متن خیلی رو دلم سنگینی می کرد گفتمکه بگم راحت شم.
پاورقی: دوستای گلم کمی بیشتر به خودتون فکر کنید.
پاورقی: دوستای گلم کمی بیشتر از اینکه فکر کنید عمل کنید.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

this is summer , in the beginning of the summer





















Great is the sun, and wide he goes
Through empty heaven with repose;
And in the blue and glowing days
More thick than rain he showers his rays.

Though closer still the blinds we pull
To keep the shady parlour cool,
Yet he will find a chink or two
To slip his golden fingers through.

The dusty attic spider-clad
He, through the keyhole, maketh glad;
And through the broken edge of tiles
Into the laddered hay-loft smiles.

Meantime his golden face around
He bares to all the garden ground,
And sheds a warm and glittering look
Among the ivy’s inmost nook.

Above the hills, along the blue,
Round the bright air with footing true,
To please the child, to paint the rose,
The gardener of the World, he goes.